ضرورت تدوین پیوست رسانهای برای دوران پساجنگ تحمیلی
برخوردهای ایران از یک سو و آمریکا و رژیم اشغالگر از سوی دیگر، پس از آتشبسی که برقرار شد، این بار در عرصه «رسانه» با سرعت بالایی ادامه دارد. جمهوری اسلامی همانطور که در عرصه نظامی، در جنگی نابرابر پیروز شد، باید توانمندیاش در تاثیر بر افکار عمومی داخلی و بینالمللی را نیز تقویت کند.
۱/ در سالهای اخیر، با تبدیل هر گوشی به یک رسانه، تغییرات شگرفی در عرصه خبری و نحوه انعکاس اطلاعات ایجاد شد. استفاده از گوشی در اکثر نقاط جهان، به سرگرمی اختصاص دارد اما درباره ایران بخش قابل توجهی از مردم علاوه بر سرگرمی، از تلفن همراه به عنوان رسانهای برای دریافت اخبار و تحلیلها نیز بهره میبرند و این تحول خیرهکننده که تلفن همراه اینک خود یک رسانه مهم است، نیازمند سیاستگذاری مؤثر و دقیق است تا مردم در دام اخبار نادرست و شایعات متعدد نیفتند. بویژه با پایان جنگ ۱۲ روزه تحمیلی و دوران آتشبس - نه صلح - پیوست رسانهای لازم است تا کشور در تقابل با دروغها و تحریفهای گاه و بیگاه بویژه اخبار ازسرگیری جنگ و تجاوز دوباره ۲ رژیم به خاک کشورمان بتواند علاوه بر اقناع فضای داخل درباره قدرت بالای تسلیحاتی کشور و آمادگی نیروهای مسلح، به دولتهای متخاصم و رسانههای جهان نیز پیام اقتدار و کنترل اوضاع صادر کند.
۲/ فارغ از اینکه در کشمکش ایران و اسرائیل-آمریکا در آینده چه رقم خواهد خورد، هر وضعیتی اعم از موفقیت یا عدم توفیق در جنگ احتمالی، نیازمند روایت رسانهای معتبر است؛ روایتی که باورپذیر باشد، نه فریبدهنده. رسانهها در دوران پساجنگ باید جناحها را اعم از چپ و راست، به یک رویکرد منسجم و آگاهانه دعوت کنند تا اختلاف سلایق به «اختلاف» مبدل نشود؛ موردی که یقینا پیام ضعف به طرف مقابل ارسال خواهد کرد. داشتن پیوست رسانهای در این ایام از آن رو مهم و ضروری است که نه تنها برای حفاظت از منافع داخلی، همچنان اتحاد و همبستگی ایرانیان باید حفظ شود، بلکه بعنوان کشوری که مورد تجاوز وحشیانه با بیش از ۱۰۰۰ شهید و هزاران ساختمان تخریبشده قرار گرفته باید صدایی واحد به جهان ارسال گردد.
۳/ ایران اکنون در مرحله محکوم کردن ایالات متحده و رژیم صهیونیستی در مجامع بینالمللی قرار دارد و اعلام نظر یکسان و نه متفاوت و متفرق از سوی جناحهای متفاوت سیاسی کشور برای مشارکت کشورهای جهان در مقابله با صهیونیستها یا حداقل محکوم کردن جنایات رژیم و دریافت غرامت، حیاتی است. دشمن از این تفاوت دیدگاهها نمیتواند بهره ببرد و اختلاف تفکر امری بدیهی است اما از کشانده شدن اختلافات به رسانهها قطعا سوءاستفاده خواهد کرد. از ساعات اولیه جنگ تحمیلی رژیم علیه ایران، در پی شهادت فرماندهان عزیز، دانشمندان خوشفکر و مردم بیگناه، یک اتحاد کمنظیر بین مردم، جناحها، دولت و سایر ارکان سیاسی، نظامی، قضایی و تقنینی شکل گرفت که تا توقف جنگ نیز ادامه داشت. حتی افراد موسوم به ملی - مذهبی نیز که با نظام زاویه دارند، پشت ایران درآمدند و رژیم صهیونیستی را محکوم کردند. اما در پی پایان جنگ، برخی افراد و گروهها به ابراز نظرات وحدتشکن پرداختند که باید متوقف شده و به روند درست بازگردد. این شبهه که ایران حتی نمیداند قصد تقابل و مقاومت دارد یا نیت سازش و تسلیم، موجب دلسردی دیگر اعضای محور مقاومت خواهد شد که در این ۲ سال ضربات سختی را متحمل ولی تسلیم نشدهاند. از سوی دیگر رسانههای صهیونیستی بار دیگر شایع خواهند کرد ایران حامی قابل اعتمادی نیست، جمهوری اسلامی در درون ساخت سیاسی خود دارای ابهام است و قادر به تصمیمگیری نیست. نباید سیستم محاسباتی رژیم تبهکار را بار دیگر دچار اشتباه کرد و باید از همه ایران پیام قدرت صادر شود.
۴/ ایران، به عنوان مهمترین بازیگر غرب آسیا، همواره در معرض قضاوت افکار عمومی دنیا قرار داشته؛ اما متاسفانه این قضاوت تحت تاثیر روایتهای غالب رسانههای ضدایرانی انجام شده؛ چه توسط رسانههای دیجیتال غرب، چه از سوی شبکههای تروریستی مانند اینترنشنال و چه با فیلمهای سینمایی سیاهنمای ساخت داخل..
۵/ حملات ناجوانمردانه آمریکا و اسرائیل به ایران، انتشار تصاویر شهدا بویژه زنان و کودکان و ساختمانهای ویرانشده و ترور مقامات رسمی و دانشمندان کشور آن هم پس از ۲ سال نسلکشی در غزه و چند ماه حمله به جنوب لبنان که افکار عمومی دنیا را علیه جنایات آنها حتی در معتبرترین دانشگاههای آمریکا و اروپا شوراند، مردم جهان را از اشتباه و قرار داشتن تحت تأثیر بمباران رسانههای دنیای استکبار علیه کشورمان، تا حدی خارج کرد. با ایجاد پیوست دقیق رسانهای با مشورت علمای این دانش، اجازه ندهیم برخی حرکات اشتباه داخلی که منجر به برآورد ضعف کشور از سوی دشمنان خواهد شد، انسجام اجتماعیای که به وجود آمده، از دست برود.
سارا هوشمندی



